تعریف و تاریخ رسانه
به ابزار یا راه های ذخیره و انتشار اطلاعات یا داده ها رسانه می گویند که انواع گوناگونی چون پست، کتاب، نشریات، نمایش، فیلم، رادیو، تلویزیون، اینترنت را دربر می گیرد، ولی معمولا در اذهان عمومی، معادل رسانه، رسانه های جمعی و به ویژه تلویزیون تصور می شود. تاریخ رسانه به پانصد و پنجاه سال پیش از میلاد مسیح، به ایران برمی گردد که کورش کبیر نخستین سیستم ارتباطی را پس از فتح سرزمین ماد با پیک های سوار ابداع کرد و کلمۀ مدیا، به معنی رسانه از ماد گرفته شده است. از آن تاریخ به بعد با پیشرفت تکنولوژی، رسانه های متعددی به وجود آمدند که همه در عصر خود تأثیر زیادی بر فرهنگ و رشد تمدن گذاشتند. از اهمیت رسانه ها همین بس که پنج عصر تاریخی تمدن بشر را برحسب رسانه های متداول در آن اعصار نامگذاری کرده اند: نخست عصر نوشتار تصویری، دوم عصر نوشتارخطی، سوم عصر چاپ، چهارم عصر ضبط و پخش الکترونیکی، پنجم عصر ارتباطات کامپیوتری (ویلیام مک گافی).
آنچه دراین مقاله مورد بحث ماست، رسانه های عصر چهارم به بعد یا رسانه های مدرن است که اغلب رسانه های جمعی اند. رسانه های جمعی، که گاه به اشتباه رسانه های گروهی هم گفته می شود، رسانه هایی هستند که مخاطبان بسیار در طیف وسیع دارند، مثل روزنامه ها، رادیو، تلویزیون و اینترنت.کتاب در قرن پانزدهم، پس از اختراع چاپ، تبدیل به رسانه ای جمعی شد، روزنامه از قرن هفدهم در اروپا به وجود آمد و قرن بیستم عصر اختراع و پیشرفت رسانه های جمعی الکتریکی والکترونیکی بود.
رسانه ها همه روی افکار ما اثر می گذارند، روی تصوری که ما از خود و دنیایمان داریم، و نیز تصوری که از مردم دیگر و جوامع دیگر داریم اثر می گذارند. همه به ما اطلاعاتی می دهند و دیدگاه های مختلفی را ارائه می کنند که بر دیدگاه های ما اثر می گذارند. ولی ما عادت کرده ایم که رسانه ها را به رسانه های خوب و بد تقسیم کنیم. بعضی رسانه ها مثل کتاب و نشریات یا به عبارت دیگر رسانه های نوشتاری را خوب بدانیم و بعضی مثل تلویزیون و اینترنت، یعنی رسانه های الکترونیکی را بد. ولی آیا تلویزیون رسانه ای بد است؟
ما وقتی برای سرکشی به کتابخانه های روستایی و آموزش به روستاها می رویم، از دور که بر بام تمام خانه ها آنتن تلویزیون و گاه دیش ماهواره را می بینیم، چنان آه از نهادمان برمی آید که گویی دشمن قسم خورده مان را دیده ایم. با این حال در تمام کتابخانه هایمان تلویزیون و وسایل دیداری شنیداری دیگر مثل ضبط صوت و دستگاه پخش ویدئو و سی دی داریم و حتی به کتابدارانمان توصیه می کنیم برنامه های خوب تلویزیون را ضبط و برای اعضایشان پخش کنند. ولی مدام هم از تأثیر منفی برنامه های بد تلویزیونی برای آنها می گوییم و تشویقشان می کنیم که وقت کمتری را پای تلویزیون و وقت بیشتری را به مطالعه بگذرانند. چرا؟ این تناقض برای چیست؟ پاسخ روشن است، تلویزیون به طور مطلق بد نیست، برنامه های خوب دارد، برنامه های بد هم دارد. یا به عبارت دیگر برنامه های مناسب برای کودکان دارد و برنامه های نامناسب هم دارد. مثل هر رسانۀ دیگر، ما کتاب های بسیاری داریم که برای کودکان مناسب اند، و کتاب های بیشماری که نامناسب اند، فیلم ها و نشریات مناسب و فیلم ها و نشریات نامناسب. منابعی که ما برای کتابخانه هایمان و در خانه برای فرزندانمان تهیه می کنیم، گزینش شده و مناسب آنها هستند. به عبارت دیگر آن قسمت از رسانه های تصویری را که قابل کنترل و گزینش هستند، ارزشمند می دانیم. ولی آیا این گزینش را درمورد برنامه های تلویزیونی هم می توانیم انجام دهیم؟ در خیلی از خانه ها، به ویژه در جاهایی که سطح سواد پایین است، کتاب و روزنامه پیدا نمی شود، ولی تلویزیون هست. تلویزیون همه جا هست و بیشتر ساعات روز هم روشن است.مثل موجودی موذی و فضول است: هرجور اطلاعاتی، چه مطلوب و چه نامطلوب را به فرزندان ما می دهد، روی آنها تأثیر می گذارد و فکر و تربیت آنها را از کنترل ما خارج می کند. با این حال نمی توانیم آن را از خانه مان بیرون کنیم، چون دل ما را هم به دست می آورد: انواع برنامه های مشغول کننده و تفریحی را برای ساعت استراحت ما پخش می کند، به ما آشپزی و خیاطی یاد می دهد، خبرهای تازه را در اختیارمان می گذارد. به بچه های ما که هنوز به مدرسه نمی روند یا سالمندان بی سوادمان اطلاعات می دهد. مثل قصه گوهای قدیمی رفتار می کند، تمام خانواده یا تمام روستا را دور هم جمع می کند و برای همه قصه می گوید، قصه هایی از جاهای قشنگ، اتفاقات هیجان انگیز. با این همه مستبد است، هرچه بخواهد می گوید و به حرف ما گوش نمی کند.
آیا تلویزیون به این دلیل بد است؟
نمی شود گفت بله، چون به همین دلایل نسل های بعد از تلویزیون نسبت به نسل های قبل از خود بسیار آگاه ترند و رشدی جهشی داشته اند. در نتیجۀ همین برنامه هایی که کارشناسان باهدف فرهنگی، و سیاستمداران و صاحبان صنایع با هدف های تبلیغاتی و اقتصادی بدون کنترل ما برای ما تهیه کرده و برای ما نمایش داده اند، کسانی که سواد خواندن و نوشتن ندارند، و نمی توانند روزنامه و کتاب بخوانند، امروز بینش و اطلاعات وسیع تری نسبت به بیسوادان گذشته دارند. به یمن همین برنامه ها ملت های مختلف یکدیگر را بیشتر از گذشته می شناسند، گذشته ای که درآن برای آشنا شدن با کشوری دیگر باید روزها رنج سفر را برخود هموار می کردند. پس با این موجود مضر مفیدی که نمی توانیم از خانۀ خود بیرونش بیندازیم، چه کنیم؟ باید با آن کنار بیاییم، کنترلش کنیم و به این منظور باید آن را بشناسیم. بدانیم کارکردش چگونه است، بدانیم که سلاحش چیست، بدانیم چطور بدی هایش را خنثی کنیم و خوبی هایش را به کار گیریم. به این منظور باید سواد رسانه ای خودمان و فرزندانمان را بیشتر کنیم. سواد رسانه ای به مهارت هایی گفته می شود که فرد را قادر به جذب اطلاعات مورد نیاز و دفع اطلاعات نابجا می کند. مهارت تحلیل و نقد پیام های رسانه ای، توانایی بیان نظر خود دربارۀ این اطلاعات و پیام ها و استفاده از تکنولوژی های مختلف ارتباطی برای ایجاد ارتباط و بیان نظر شخصی.
بیایید برای باز کردن بیشتر این بحث به اثر تلویزیون بر کودکان و نوجوانان بپردازیم و راهکارهای مقابله با آنها را بررسی کنیم. برای پیدا کردن اطلاعاتی پژوهشی دراین باره، به رسانه ای بدنام تر از تلویزیون مراجعه کردم: اینترنت! وهمان موقع به این نتیجه رسیدم که رسانه های جمعی الکترونیکی جدید هر مضراتی که داشته باشند، امتیازی بزرگ نسبت به رسانه های نوشتاری دارند: سرعت تبادل اطلاعات و حجم اطلاعات زیاد. حدود دوازده سال پیش، برای تهیۀ یک برنامۀ تلویزیونی نیاز به چنین اطلاعاتی داشتم و چند کتابخانه را گشتم و به ویژه با درنظر گرفتن این که ورود کتاب خارجی به کشور ما محدود است،چیز زیادی پیدا نکردم، . ولی این بار با یک جستجو حداقل ده سایت فیلتر نشده پیدا کردم که نیاز مرا برآورده می کردند. اولین چیز جالبی که دریافتم این بود که فقط ما نیستیم که تلویزیون را رسانه ای بد می دانیم، این تصور در جوامع غربی هم رایج است. دوم این که تعداد پژوهش ها در زمینۀ تأثیرهای رسانه های عصر پنجم یعنی اینترنت، بازی های کامپیوتری، تلفن های موبایل و نظیر آن زیاد نیست، چون بیشتر آنها آنقدر جدیدند که نمی توان اثرشان را روی یک نسل مطالعه کرد. تلویزیون روی سه نسل اثر گذاشته است، و تحقیقاتی، اکثرا در کشورهای غربی، دربارۀ اثر تلویزیون روی کودکان صورت گرفته که هم تأثیرهای خوب و هم بد را شامل می شود. خلاصۀ آنها به این شرح است:
1- تأثیرهایخوب عبارت اند از: پایین آوردن سن آمادگی برای سواد آموزی، پربار کردن آموزش تحصیلی، فراهم آوردن فرصت هایی برای دیدن یا شرکت در بحث هایی دربارۀ مسایل اجتماعی، دسترسی به هنرهای دیداری شنیداری چون موسیقی و نمایش، و سرگرمی. برنامه هایی که این تأثیرات را ایجاد کرده اند، عبارت اند از: برنامه های تلویزیون های آموزشی، برنامه های نمایشی استریت و سواد آموزی خردسالان مثل سسامی استریت و برنامه های آگاهی عمومی مثل پیامهای اجتماعی دربارۀ حفاظت از محیط زیست، ایمنی و بهداشت و امثال آن(صداو سیمای جمهوری اسلامی ایران به طور مداوم این گونه برنامه ها را تهیه و پخش می کند).
2- تأثیرهای بد در چهار حیطۀ جسمانی، روانی، نگرشی و اجتماعی بررسی شده است:
– در مورد تأثیرهای جسمانی،تحقیقات نشان می دهد که زیاد نشستن پای تلویزیون(پنج تاشش ساعت در روز) می تواند روی شکل ستون مهره ها و وضعیت جسمانی کودکان زیر شش سال اثر بگذارد. همچنین می تواند باعث چاقی شود، به ویژه در کشورهای غربی این اثر دو جانبه است، چون کودکانی که زیاد جلو تلویزیون می نشینند، تحت تأثیر تبلیغات تلویزیونی تنقلات چاق کننده مانند چیپس و پفک هم زیاد می خورند. از سوی دیگر نوجوانان هم با الگو قرار دادن ستارگان سینما یا خوانندگان معروف که در تلویزیون می بینند، رژیم های غذایی ناسالم و شدید می گیرند و ممکن است دچار لاغری مفرط یا سوءتغذیه شوند.
– بت شدن بازیگران و خوانندگان معروف و زیبا در تلویزیون، می تواند آسیب های روانی و نگرشی هم دربر داشته باشد. در تلویزیون زیبایی ستارگان یا در بعضی فیلم ها و مجموعه ها، زیبایی شخصیت ها را عامل موفقیت آنان قلمداد می کنند و زیبایی ظاهر را ارزش به شمار می آورند.نوجوانان که درسنین بلوغ به زیبایی خود اهمیت می دهند، تحت تأثیر این القائات ممکن است با مشاهدۀ زیبایی ستارگانی که بدون شک نتیجۀ ساعت ها نشستن زیر دست آرایشگر و فنون فیلمبرداری است، عزت نفس خود را از دست بدهند یا ارزش اطرافیانشان درنظرشان پایین بیاید. القای ارزش های کاذب به زیبایی محدود نمی شود و ممکن است شخصیت های فیلم ها و سریال ها به طور غیرواقعی قوی، با نفوذ وکارامد جلوه داده شوند. همۀ اینها می تواند روی نگرش کودکان نسبت به خود یا اطرافیانشان اثر بگذارد،به ویژه روی آنهایی که سواد رسانه ای کمی دارند و واقعیت رسانه ای وتخیل یا اغراق را از هم تشخیص نمی دهند. مورد دیگر اثرگذاری روانی که تحقیقات بسیاری درباره اش انجام گرفته، اثر صحنه های خشونت بار روی کودکان است. تحقیقات نشان می دهند که متأسفانه فیلم های خشن یا حتی تصاویر خشونت بار خبری که این روزها به ویژه در اخبار منطقه ای ما کم نیستند، روی رفتار کودکان اثر می گذارند و باعث شکل گرفتن رفتارهای خشن درآنان می شوند. فیلم ها یا صحنه هایی هم که روابط جنسی را به طور صریح نشان می دهند، روی رفتارهای نوجوانان اثر می گذارند و تحقیقات کشورهای غربی نشان داده که روابط جنسی ناسالم، ابتلا به امراض مقاربتی و حاملگی های ناخواسته و نامشروع در بین نوجوانان با تماشای زیاد این نوع فیلم ها و صحنه ها ارتباط معنی داری دارد.
– از تأثیرهای نگرشی به جز ارزش گذاری روی زیبایی، ثروت یا نیروی جسمانی که قبلا گفتیم، می توان به مسألۀ کلیشه سازی اشاره کرد که بسیار موضوع مهمی است. کلیشه سازی یعنی تعمیم دادن صفاتی خاص به یک ملت یا گروهی خاص از مردم. مثلا این که القا شود که سیاهپوستان کم هوش تر از سفید پوستان اند، یا ــ آنچه امروز خیلی متداول شده ــ مسلمانان همه تروریست اند. یا افراد مسن ناتوان و خرفت هستند، زنان سبک مغزند و امثال اینها که انواع تبعیض ها را در ذهن کودکان شکل می دهند: تبعیض نژادی، جنسیتی، سِنی، مذهبی و غیره. البته زبان تلویزیون زبان تصویر است و پیچیده است. کسی اینها را صریح نمی گوید، بلکه انواع ترفندهای نوشتاری، سینمایی و صوتی را به کار می گیرند تا این گونه پیام ها رابه طور نهفته در فیلم ها و برنامه های تلویزیونی بیان کنند. مثلا در فیلم های پلیسی قاچاقچیان پوست تیره دارند، یا عرب و ایرانی اند یا لاتینی تبار. یا اغلب زنان کاری جز آراستن خود و ولخرجی ندارند و بهترین چهره ای که از آنها نمایش داده می شود(مثلا در تلویزیون خود ما) زن خوب و فرمانبر و پارساست که مدام چایی جلو شوهر خود می گذارد.
– تأثیر بد دیگری که بسیار از آن یاد می کنند و می تواند آسیبی اقتصادی تلقی شود، اثر آگهی های تبلیغاتی یا تبلیغات تجاری روی کودکان است که زودباورند و شعارهای تبلیغاتی را باور می کنند و اغلب، به ویژه درمورد کالاهای مربوط به کودکان، به خانواده فشار می آورند که آنچه را در تلویزیون دیده اند بخرند. این باعث رشد فرهنگ مصرف گرایی می شود. و متأسفانه صاحبان کالا هم از این تأثیر پذیری کودکان نهایت استفاده را می کنند و زمان هایی را برای تبلیغ کالای خود می خرند که بین برنامه های کودکان یا برنامه های خانوادگی است.
اینها چند نمونه از آثار مخربی بودند که بیشتر درباره شان تحقیق شده بود. دانستن این اطلاعات مختصر شناخت کامل از تلویزیون یا رسانه های تصویری دیگر را به ما نمی دهد، بلکه فقط ما را به آنچه از این پس باید موقع تماشای تلویزیون و فیلم درنظربگیریم، حساس می کنند. سرفصل هایی هستند از مطالبی که ما باید برای بالابردن سواد رسانه ای خود مطالعه کنیم. و بعد از همۀ اینها، برای مقابله با این آسیب ها چه کنیم؟
در تحقیقات صورت گرفته، روی نقش والدین تأکید بسیاری شده، چون کودکان تلویزیون را در خانه تماشا می کنند. راهکارها بیشتر برای والدین ارائه شده است. کاری که ما در مقام افراد داوطلب در سازمان های غیردولتی می توانیم بکنیم، طبق معمول آموزش است. ما در کانون توسعۀ فرهنگی کودکان در این مورد آموزش های جدید شیوه ای داریم که به این ترتیب است: اول یک اصل داریم: کودک و مادر (یا والدین) را باید با هم آموزش داد. آموزش مسایل اجتماعی به کودکان بدون آموزش والدین فایده ای ندارد. دوم، مطلبی را که قرار است در روستاها به والدین آموزش دهیم، ابتدا در کارگاهی با شرکت کارشناسان می آموزیم، روش و منابعی برای آموزش آن تعیین می کنیم و بعد به روستا می بریم. پس حالا هرچه را اینجا می گوییم، در واقع در جهت آموزش والدین است. البته خود ما پیش از آن باید برنامه های تلویزیونی خود را با این دیدگاه تازه ببینیم، برنامه های خوب را به عنوان مثال انتخاب کنیم، نکات منفی برنامه هایی را که می توانند اثر بد روی کودکان بگذارند، یادداشت کنیم تا هم هنگام آموزش و بحث و گفت و گو با مخاطبانمان از آنها یاد کنیم و هم به صورت نظر انتقادی به تهیه کنندگان و مسئولان تلویزیون بدهیم. برای آنها نظر مردم اهمیت دارد. مثلا در کشور ما واحد نظر سنجی و روابط عمومی تلویزیون به طور جدی فعال است و این انتقادات را، صرف نظر از برنامه هایی که ملاحظات سیاسی یا امنیتی دارند، در برنامه ریزی های آینده به کار می گیرند.
و اما بپردازیم به راهکارها: گفتیم که زیاد جلو تلویزیون نشستن آسیب های جسمانی هم ایجاد می کند. کودکی که در حال رشد است، در تمام جنبه های رشد باید فعالیت داشته باشد، هم فعالیت های جسمانی داشته باشد، دوچرخه سواری، توپ بازی و ورزش کند، هم از نظر شناختی، مطالعه کند، چه مطالعات درسی و چه غیر درسی، هم از نظر رشد اجتماعی با همسالان و خانواده اش تعامل داشته باشد، بازی های گروهی و گفت و گو کند. وقتی که جلو تلویزیون می گذراند نباید او را از این فرصت ها محروم کند. بنابراین باید برای کودکان ساعات معینی برای تماشای تلویزیون تعیین کرد. نه به این معنی که سر ساعت تلویزیون را خاموش کنیم و او را به حال خود بگذاریم، بلکه باید برای او وقت بگذاریم و فعالیت های دیگری برایش ترتیب دهیم. فعالیت هایی که شامل حرکات جسمانی، به کار انداختن فکر و رابطه با دیگران باشد.
اصولا در تمام مواردی که گفتیم، نظارت والدین می تواند در پایین آوردن آسیب ها بسیار مؤثر باشد. والدین باید وقت صرف کنند، با فرزندانشان تلویزیون تماشا کنند، برنامه های خوب را توصیه کنند و اگر به قیمت از دست دادن تماشای برنامۀ خودشان هم بشود، فرزندان خود را از دیدن برنامه های نامناسب منع کنند. گفتن اینها آسان ولی عمل کردنشان سخت است. خیلی از برنامه هایی که پیام های منفی نهفته دارند، در قالب های جذابی ارائه می شوند که آنها را محبوب همگان می کند. این درمورد بعضی از رسانه های نوشتاری هم حکم می کند، مثلا بعضی از داستان های تصویری خاص کودکان، یا کمیک استریپ ها، که در روزنامه ها و مجلات در صفحات خاص کودکان چاپ می شوند،محتوای خوبی ندارند. با این حال والدین یا از مضر بودن آنها آگاه نیستند یا درصورت آگاهی نمی توانند جلو دسترسی کودکان به آنها را بگیرند. بسیاری از برنامه های تلویزیونی که نسخۀ ضبط شدۀ آنها در بازار موجود است، و بسیاری از فیلم های ویدئویی وبازی های کامپیوتری نیز چنین اند. در کشور ما بعضی از برنامه های تلویزیونی که از نظر بسیاری از کارشناسان مروج زبان غلط یا فرهنگ بیگانه اند، به دلیل جذابیت هایی که دارند، چنان عامۀ مردم را جذب می کنند که در ساعت نمایش آنها خیابان های پرترافیک تهران خلوت می شود. نمی توان از یاد برد که غیر از کودکان امروز دو نسل قبلی هم تحت تأثیر تلویزیون و ارزش های القایی آن بوده اند و اکنون قادر به تشخیص پیام های منفی آن نیستند. پس چه کنیم؟
توصیه به والدین این است که اگر نتوانستیم جلو دیدن برنامه ای را بگیریم، همراه فرزندان خود به تماشای آن بنشینیم و درباره اش صحبت کنیم. نظر فرزند خود را بشنویم و عادلانه و نه مستبدانه با او گفت و گو کنیم. تحقیقات نشان می دهد که حتی در مورد برنامه های خشونت بار و سکسی نیز راهنمایی و نظارت والدین مؤثر بوده است: نوجوانان ترجیح می دهند که دربارۀ مسایل جنسی با والدین خود صحبت کنند تا فیلم ببینند. تجربۀ خود ما این بوده که نوجوانان روستایی مدام از ما کتاب هایی دربارۀ بلوغ و روابط زناشویی می خواهند، در حالی که احتمالا کتاب های هرزه نگاری را می توانند به دست آورند و در خفا بخوانند.و برای آن که ما مشکوک نشویم، مخصوصا قید میکنند:«زناشویی در اسلام»! تشخیص ما این بود که آنها همه می خواهند دربارۀ روابط جنسی چیزهایی بدانند. بنابراین برایشان کلاس هایی دربارۀ بهداشت دوران بلوغ و اندام های تولید مثل گذاشتیم که بسیار با استقبال روبه رو شد و کارشناس ما می گفت که در آنجا فهمیده است که حتی والدین این نوجوانان که در کلاس ها شرکت کرده اند، هیچگاه در این موارد باکسی حرف نزده اند، و معلومات ناقصی دارند. دربارۀ بهداشت جنسی، و به ویژه جلوگیری از ایدز که دستورکار آموزش جهانی است، هم با والدین و هم با نوجوانان و جوانان صحبت کنید. همچنین دربارۀ خشونت، تروریسم و بزهکاری و تصویر آنها در رسانه ها صحبت کنید و نوجوانان و جوانان را نیز وادارید که در این باره صحبت کنند. این گفت و گوها پس از دیدن صحنه ها و فیلم های خشونت بار می تواند در منطقۀ ما بسیار مفید باشد. از دیدگاه اخلاق، ازدیدگاه دین، ازدیدگاه عاطفی گفت و گو کنید، این گفت و گوها می تواند جلو بسیاری از خلافکاری ها و نگرش های منفی را بگیرد. اگر در برنامه هایی تصویرهای کلیشه ای و تبعیض آمیز دیدید، دربارۀ آنها گفت و گو کنید و دربارۀ گوناگونی فرهنگ ها و تفاوت های فردی و اثر شرایط اقلیمی و سیاسی و اجتماعی بر وضعیت کشورها ها و ملت ها بگویید، و مطالعات تاریخی را پیشنهاد کنید. هیچ گاه از موضع خطیب و پندآموز با آنها صحبت نکنید. تغییر نگرش زمانی طولانی لازم دارد. چه بسا نگرش هایی که می خواهید تغییر دهید، ریشه در فرهنگ شما داشته باشد. مثلا در فرهنگ مردسالارانه ای مثل ایران یا افغانستان،از تبعیض جنسیتی انتقاد کردن به ترفند ها و تمهیدات فراوان نیاز دارد! باید به زبان مخاطب و از دید او صحبت کنید و به روش تسهیل گری حرف حق را از زیر زبان او بیرون بکشید. این توصیه ای است که ما همیشه به کتابدارانمان می کنیم. دربارۀ ارزش زیبایی و ثروت هم با آنها گفت و گو کنید. رازهای پشت پردۀ زیبایی ستارگان یعنی گریم و حقه های فیلمبرداری را برای آنها فاش کنید. در این مورد هم با درنظر گرفتن فرهنگ هایی که زیبایی را از امتیازات زن به شمار می آورند، امتیازاتی که هنگام ازدواج بسیار به کار می آید، تغییر این نگرش خیلی سخت است. دربارۀ مدها و معیارهای زیبایی در زمان های مختلف صحبت کنید تا آنها گذرا بودن آنها را درک کنند. دربارۀ تبلیغات تجاری و هرچیز دیگری هم که اثر سوء روی کودکان دارد با آنها گفت و گو کنید. ممکن است نظر شما را همان موقع نپذیرند و برنظر خود پافشاری کنند، ولی شک نکنید که حرف های درست شما اثرشان را برآنها خواهد گذاشت.
می توانید از برنامه های خوب هم در جهت مثبت استفاده کنید. برنامه های آموزشی در جهت سواد آموزی یا بهداشت و حفاظت از محیط زیست را با کودکان ببینید و دربارۀ آنها گفت و گو کنید. اگر کارهای عملی در آنها توصیه شده، برای انجام دادنشان برنامه ریزی کنید. شعرها و ترانه های خوبی را که در برنامه های آموزشی به منظور زبان آموزی یا آموزش های دیگر می شنوید، با کودکان تکرار کنید. دربارۀ شخصیت های خوب کارتونی یا عروسکی و نمایشی گفت و گو کنید و با تقلید از آنها با شرکت کودکان نمایش هایی ترتیب دهید. درحال حاضرکه دوربین های دیجیتالی فراوان و نسبتا ارزان اند و حتی اکثر تلفن های موبایل دوربین دارند، می توانید برای تهیۀ فیلم هایی کوتاه، چه مستند و چه نمایشی با کودکان برنامه ریزی کنید. تجربه کردن فیملسازی کودکان را با حقه های پشت دوربین آشنا می کند و سواد رسانه ای آنها را ارتقا می دهد. اگر تلویزیون فیلم یا سریالی را که اقتباس از یک اثر ادبی است، نشان می دهد، آن کتاب را پیدا کنید و خواندنش را به کودکان توصیه کنید.
به هرحال در مورد هر رسانه ای و کلاً هر آموزشی ازیاد نبریدکه:
1- کودکان، خصوصیات آنها در سنین مختلف و تفاوت های فردی شان را بشناسید و راهبردهایتان را طبق این ویژگی ها تعیین کنید.
2- برای کودکان وقت بگذارید، با حوصله با آنها گفت و گو کنید و در فعالیت هایشان شریک شوید. کودکان، حداقل در سنین پایین تر، مصاحبت والدین خود را به هرچیزدیگری ترجیح می دهند.
3- انضباط داشته باشید، ولی زور نگویید. طوری رفتار کنید که کودک بداند قواعدی که برایش تعیین می کنید، به نفع اوست، نه برای قدرت نمایی شما.
به یاد داشته باشید که هیچ تکنولوژیی خوب یا بد نیست، سعی کنید تکنولوژی ها را بشناسید و از مزایایشان به نفع خود و کودکانتان استفاده کنید.
نویسنده: شاهده سعیدی