در روزهای 18 و 19 تیرماه 86 گروه سه نفره ما (خانم ها منجزی و همایونی و آقای مهندس امینی) برای بازدید از محل پیشنهادی کتابخانه روستای کلنگانه و انتخاب کتابدار به آنجا عزیمت کردیم. پس از ورود در هتل شهرداری دورود مستقر شدیم. در ساعت 4 بعدازظهر به اتفاق آقای مرشدی از همکاران موسسه همیاران غدا و با هم آهنگی قبلی به روستای کلنگانه رفتیم. این روستا در نزدیکی روستای ازنا قرار دارد و به گفته آقای مرشدی از نظر ساخت و ساز پس از زلزله مقام اول را دارد. ساختمان مورد نظر در داخل روستا است و از وضعیت مناسبی برخوردار است. دارای یک اتاق بزرگ (45 متری) یک اتاق کوچک (12 متری) یک آشپزخانه باز است.
ملک متعلق به آقای عبدالمحمد پاپی است که مایل است آن را به طور رایگان در اختیار کتابخانه قرار دهد. پس از این بازدید به منزل آقای لری رفتیم. قبلاٌ از تعدادی خانم ها دعوت شده بود تا برای فعالیت های فرهنگی و کتابداری با ایشان صحبت شود. حدود 12 نفر حضور یافتند. تعدادی از ایشان دارای مدرک دیپلم، فوق دیپلم، دانشجو و یک نفر دارای مدرک لیسانس روانشناسی بود. ایشان خانم قائدرحمت همسر آقای لری هستند و پس از گفت و گو اظهار تمایل کردند که به عنوان کتابدار با ما همکاری کنند. جمع بسیار خوبی بود و خانم ها همگی از تاسیس این مرکز فرهنگی خوشحال بودند و اظهار داشتند هر نوع همکاری و کمکی را برای ایجاد کتابخانه را با کمال میل می پذیرند. پس از مشورت در مورد محلی که هم اکنون نیز برای تدریس قران از آنجا استفاده می شود، اظهار شد که تا حدی در باره امنیت محل نگران هستند. لذا مکان دیگری را که متعلق به مالک دیگری بود پیشنهاد کردند. از این محل نیز بازدید کردیم ولی مکان مناسبی نبود. گفت و گوی نهایی را به روز بعد موکول کردیم و در ساعت 9 شب به دورود برگشتیم.
روز 19 برای نهایی کردن محل دوباره به کلنگانه رفتیم و آقای مهندس امینی فهرستی از کارهای لازم برای اتمام ساختمان اول تهیه کردند. با آقای پاپی در تهران تماس گرفتیم و قرار شد این لیست را به ایشان بدهیم و قرارداد را در تهران امضاء کنیم. سپس با خانم قائدرحمت دیدار کردیم و از ایشان و خانم بختیاری خواسته شد تا با شرکت در کارگاه های کانون پرورش فکری و مهد کودک بهزیستی تا حدودی آشنایی با فعالیت های مربوط به حوزه کتابخانه و کودک را که به عهده گرفته اند پیدا کنند. از آنجا به اتفاق آقای مرشدی به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دورود رفتیم. با آقایان فرهیخته رئیس کانون و آقای حسینی شاعر و هنرمند و از همکاران کانون پرورش فکری آشنا و از لطف و محبت شان بسیار خوشحال شدیم. ایشان با روی باز و اطمینان قول هرگونه همکاری و همراهی را دادند و خواهش ما را برای شرکت دو نفر کتابدار و کمک کتابدار در کارگاه های خود پذیرفتند. قرار شد روز پنجشنبه 21/4/86 برای شروع خانم ها به کارگاه کانون بروند. پس از آن به دیدار آقای ساکی رئیس بهزیستی دورود رفتیم. ایشان نیز ما را به گرمی پذیرفتند و پس از آشنایی با اهداف کانون توسعه فرهنگی کودکان از خانم همتیان همکارشان خواستند تا خانم ها قائد رحمت و بختیاری را برای آشنایی با کار مربیان مهد کودک به یک یا دو مهد کودک معرفی کنند تا کتابداران ما نیز بتوانند با کودکان پیش از دبستان نیز در کتابخانه کارکنند. خانم همتیان قول همکاری دادند و قرار شد خانم ها به دو مهد کودک رویا و … معرفی شوند تا با کار با کودکان در سن زیر دبستان آشنا شوند. پس از این دیدار به اتفاق آقای مرشدی نهار خوردیم و در ساعت سه بعدازظهر به طرف تهران حرکت کردیم.
در تاریخ 24/4/86 برای کتابخانه روستای کلنگانه لرستان قرارداد با آقای عبدالمحمد پاپی، مالک، بسته شد. طبق این قرار داد که به مدت سه سال منعقد شده است، رفع نواقص ساختمان و تکمیل آن به عهده مالک وهزینه های جانبی به عهده کانون توسعه فرهنگی کودکان است.
باز هم از مهمان نوازی و لطف و محبت همه این عزیزان تشکر می کنیم و به امید رسیدن روزهای خوب کار با کودکان در کتابخانه کلنگانه روزشماری می کنیم.