پسر و پروانه

 

 

 

pesaro-parvaneh

 

خواجو، فروزنده. پسر و پروانه. نقاشی: محمدعلی بنی اسدی، تهران: سروش، 1385

علی، پسر کوچولویی است که پدرش را از دست داده است. او دیگر مدرسه نمی‌رود و می‌نشیند در خانه و نقاشی می‌کشد. نقاشی او یک خانۀ آبی تنهاست. تنهای تنها. خانه‌ای که کسی در آن نیست. چون علی کوچولو نمی‌خواهد آدم‌ها را ببیند. روزی پدر بزرگ به دیدن علی آمد و برای او جعبه‌ای آورد که یک کرم ابریشم و مقداری برگ توت در آن بود.

علی دوست جدیدی پیدا کرده بود، یک دوست عجیب و پرخور. که بعد از مدتی تارهای سفیدی دور خودش پیچیده بود. علی نمی‌دانست چرا کرم خودش را در تارهای سفید که به آن«پیله» می‌گفتند، پنهان کرده است. پدربزرگ برایش توضیح داد کرم وقتی پیله‌اش را می‌شکافد، یک پروانۀ زیبا از آن بیرون می‌آید.

علی کاغذ و مداد را برداشت و یک پروانه کشید. علی نگران بود مبادا کرم برای همیشه در پیله بماند. پدر بزرگ برایش توضیح داد هیچ کرمی تا ابد در پیله نمی‌ماند و به شکل پروانه می‌شود و می‌رود. پدر بزرگ دربارۀ چیزهای مختلف با او صحبت کرد. علی خانه را با یک زن و بچه کشید، و بعد که پروانه از پیله بیرون آمد، انگار چیزی درون علی هم شکست و به طرف آشپزخانه دوید و با تمام قدرت فریاد زد: «ما . . .دَ . . . ر . . . مادَر ».

فرمهر منجزی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست بعدی

مژده که آمد بهار...

سالی که گذشت…   یاوران همیشه همراه. درود فراوان بر شما…سالی که گذشت چهار کتابخانه به جمع کتابخانه‌های کانون توسعه فرهنگی کودکان اضافه شد. کتابخانۀ دُماب واقع در روستای دُماب از توابع استان اصفهان، کتابخانه‌ روستاهای وحدت آباد و کریم آباد در استان یزد و کتابخانۀ روستای سنگسرگ در استان […]

کمک به طرح های کانون